کد مطلب:53217 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:165

عبادت امام علی











ابن ابی الحدید گوید: او عابدترین مردم بود و بیش از همه نماز و روزه می گزارد و مردم نماز شب و ملازمت و آداب وردخوانی و خواندن نافله ها را از او آموختند. چه پنداری درباره مردی كه در كار مراقبت از ذكر و اوراد خود به جایی رسید كه در آن شب بسیار سرد در جنگ صفین زیراندازی برایش گستردند و در حالی كه تیرها در برابرش به زمین می نشست و از راست و چپ بر بیخ گوش او می گذشت به نماز مشغول شد و هراسی به خود راه نمی داد و برنخاست تا از كار عبادت آسوده گشت؟! و چه پنداری درباره مردی كه پیشانی مباركش از سجده های دراز مانند زانوی شتر پینه بسته بود؟! و هرگاه در دعاها و مناجاتهای او ژرف بنگری و بر مضامین آن مبنی بر تعظیم و بزرگداشت خدای سبحان و خضوع در برابر هیبت او و خشوع در برابر عزت او و تواضع و فروتنی و رام بودن در برابر خداوند آگاه شوی میزان اخلاص حضرتش را خواهی شناخت و می فهمی كه این دعاها و رازها از كدامین دل برخاسته و بر كدامین زبان روان گشته است. به امام علی بن الحسین علیه السلام كه نهایت عبادت را داشت گفتند: عبادت شما را با عبادت جدتان چه قیاس است؟ فرمود: عبادت من در برابر عبادت جدم مانند عبادت جدم در برابر عبادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است.[1] .

علامه مجلسی رحمة الله از حبه عرنی روایت كرده كه می گفت: در این بین كه من و نوف در حیاط قصر حكومتی خوابیده بودیم ناگاه متوجه شدیم كه امیرمؤمنان علیه السلام در آخر شب بیرون آمده، مانند شیدازدگان دست بر دیوار نهاده و این آیات را می خواند:

«ان فی خلق السموات والارض...،»[2] و مانند كسی كه عقل از سرش پریده راه می رفت، و به من فرمود: ای حبه، خوابی یا بیدار؟ گفتم: بیدارم؛شما كه چنین كنید پس ما باید چه كنیم؟ حضرت دیده فرو بست و گریست، سپس فرمود: ای حبه! خدا را جایگاهی است و ما را نیز در پیشگاه خدا جایگاهی، چیزی از اعمال ما بر او پوشیده نیست. ای حبه! خداوند به من و تو از رگ گردن نزدیكتر است. ای حبه! هیچ چیز، من و تو را از خدا پوشیده نمی دارد.

سپس فرمود: ای نوف، خوابی یا بیدار؟ گفت: نه ای امیر مؤمنان، خواب نیستم، شما امشب مرا بسیار گریاندی! فرمود: ای نوف، اگر امشب از خوف خدای متعال بسی گریستی، فردای قیامت در پیشگاه خداوند دیده ات روشن خواهد بود. ای نوف! قطره اشكی از چشم مردی از خوف خدا نریزد جز آنكه دریاهایی از آتش دوزخ را خاموش می سازد. ای نوف! هیچ مردی نزد خداوند بزرگتر نیست از مردی كه از بیم خدا بگرید و در راه خدا دوستی و دشمنی كند. ای نوف! هر كس در راه خدا دوستی كند و چیزی را بر دوستی او ترجیح ندهد، و هر كه در راه خدا دشمنی كند و منفعتی از این راه برای خود نجوید اینجاست كه اگر چنین باشید حقایق ایمان را به كمال دریافته اید.

آن گاه آن دو را پند و اندرز داد و در پایان فرمود: از خدا پروا داشته باشید كه من شما را هشدار دادم. سپس به راه افتاد و در راه می گفت:

«كاش می دانستم كه آیا در هنگام غفلت من نگاه لطف از من بر می داری یا به من می نگری؟ كاش می دانستم كه حال من در خوابهای دراز و اندكی سپاس از نعمتهایت چگونه است»؟ به خدا سوگند در همین حال بود تا سپیده صبح دمید...[3] .

نوف در وصف حضرتش به معاویه گفت: در هیچ شبی بستری برای او نگستردند، و هرگز در كاسه بزرگ (یا در وقت نیمروز) غذا نخورد.[4] و[5] .









    1. شرح نهج البلاغه27:1.
    2. سوره آل عمران:190 به بعد.
    3. بحارالانوار22:41.
    4. همان:23.
    5. نقل از امام علی ابن ابی طالب علیه السلام، ص753-751.